با حضور قلبی بیشتر
دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۵۵ ق.ظ
یادم نمی آمد نمازم را توی سنگر کمین خوانده باشم. همیشه می آمدم عقب نمازم را آن جا می خواندم. آن بار پیش خودم گفتم شاید دیر بشود. وقت کم داشتم. وضو گرفتم و رفتم توی سنگر آر پی جی به نماز ایستادم. داشتم قنوت می خواند، عادت نداشتم جلویم را نگاه کنم، چشمم ناغافل به رو به رو افتاد. یک عراقی نشسته بود و به نیروهای ما نگاه می کرد که داشتند به عقب می رفتند. آر پی جی دستش بود. آن را مسلح کرد. با من هشتاد متر بیشتر فاصله نداشت. امانش ندادم و سریع رفتم آر پی جی را برداشتم، نشانه گرفتم و زدمش بعد باز نمازم را ادامه دادم. با حضور قلبی بیشتر.
به نقل از کتاب "نماز شهیدان"
۹۳/۱۲/۱۱